هدف از این تحقیق بررسی سرمایه فکری و مفهوم توسعه ی انسانی با فرمت docx در قالب 48 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
تعداد صفحات | 48 |
حجم | 599 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
دسته بندی | حسابداری |
فهرست مطالب
مقدمه
2-2 تعریف سرمایه فکری
2-3 تفاوت سرمایه های انسانی با سرمایه فکری
2-3-1 بند اول ـ مقصود از سرمایهی انسانی چیست؟
2-3-2 بند دوم ـ سرمایهی فکری چیست؟
2-4 اجزای سرمایهی فکری
2-5 نظریههای موجود در زمینهی اندازهگیری سرمایهی فکری
2- 6 روشهای محاسبهی ارزش سرمایهی فکری
2-7 مزایای مدل پالیک
2-8 توسعه انسانی
2-9 مفهوم توسعه انسانی در رویکرد های متفاوت
2-10 شاخص توسعهی انسانی HDI
2-11پیوند سرمایه فکری و فرآیند توسعه انسانی
2-12 پیشینه تحقیق
2-13 توسعه انسانی و حسابداری
2-14 سرمایه فکری و توسعه انسانی
مبانی
به دنبال توسعهی سریع فنآوری اطلاعات در دههی 1990، الگوی رشد اقتصادی دچار تغییرات اساسی شد و عامل دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی گردید. به بیان دیگر اقتصاد صنعتی با ویژگی ترکیب بهینهی عوامل اصلی تولید و ثروت اقتصادی، یعنی داراییهای فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و ماشینآلات، جای خود را به اقتصاد دانشمحور داد که در آن دانش به عنوان کلیدیترین عامل ایجاد ارزش و قدرت، نقش مؤثری ایفا میکند (سپهردوست، 1385). یکی از ویژگیهای متمایز اقتصاد مبتنی بر دانش، جریان هنگفت سرمایهگذاری در سرمایهی انسانی و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. اقتصاد مبتنی بر دانش جدید به گونهای بالقوه منابع نامحدودی ارائه میکند؛ زیرا ظرفیت انسانی برای ایجاد دانش نامحدود است. داراییهای نامشهود و سرمایهی فکری سریعاً مکمل داراییهای فیزیکی میشوند. سرمایهی فکری یعنی کل موجودی سرمایه یا حق مالکانهی مبتنی بر دانش که شرکت مالک آن است. به بیان دیگر، منظور از سرمایهی فکری، توسعه و بکارگیری منابع دانش در شرکتها است (نمازی و ابراهیمی، 1388).
سرمایهی فکری دربرگیرندهی همهی فرایندها و داراییهایی است که به طور معمول و سنتی در ترازنامهی مالی شرکتها منعکس نمیشوند و از آن میان فقط یک سری از داراییهای نامشهود مانند علائم تجاری، حق امتیازها و مالکیت معنوی در روشهای حسابداری مدرن مدنظر قرار میگیرند. ارزش سرمایهی فکری معمولاً بر حسب تفاوت میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحد تجاری بیان میشود. کارشناسان امور مالی و مدیریتی به افزایش واگرایی میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحدهای تجاری پی بردهاند. واگرایی میان این دو ارزش به صراحت بیانگر این است که در تهیهی صورتهای مالی اساسی و از جمله ترازنامهی برخی از عوامل نامشهود مانند منابع انسانی، تحقیق و توسعه و علائم تجاری مولد ارزش نادیده گرفته میشوند (سپهردوست، 1385).